سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معلم یار_majid karimi
 
قالب وبلاگ

آیا دلهره  هنگام امتحان رخ می دهد؟

ضرورت بررسی شیوه های ارزشیابی تحصیلی دانش آموزان

از شدت ترس و دلهره پشت در حیاط ایستاده است و رغبتی به خانه رفتن نشان نمی دهد، وقتی به یاد تهدیدهای مادر می افتد که با انگشت سبابه به او اشاره می کرد که اگر نمره 20 نگیری حق خانه آمدن نداری! در جا میخکوب می شود و لرزه بر اندام نحیفش می افتد. این پاو آن پا می کند، اما جرات زنگ زدن ندارد، گوشه ای کز می کند، کیفش را روی زانوان کوچکش در بغل می گیرد و چشمان معصومش به گریه نمناک می گردد، نمی داند چه توجیهی برای گرفتن نمره 19 به مادرش داشته باشد، از نظر او نمره 19 با 20 هیچ فرقی ندارد، اما مادرش فقط از او نمره 20 می خواهد، فقط 20!
همیشه این طور بوده که با شروع فصل امتحانات دل شوره و اضطراب عجیبی بین دانش آموزان و مخصوصاً والدین شیوع پیدا می کند و تا پایان امتحانات زندگی خانواده ها را تحت الشعاع قرار می دهد، اما خوشبختانه با کم رنگ شدن نمره و از بین رفتن امتحانات ثلثی در مقاطع مختلف تحصیلی و جایگزینی شیوه های جدید ارزشیابی تحصیلی، نه تنها اضطراب و نگرانی دانش آموزان و والدین کم شده بلکه رقابت های مخرب نیز ازمیان رفته است و ملاک و معیارسنجش و ارزیابی تحصیلی که قبلا نمره بود، به ارزشیابی توصیفی تغییر یافته است.
ضرورت بررسی برگزاری امتحان در طول سال تحصیلی، آسیب شناسی شیوه های برپایی امتحانات ثلثی، مزایا و معایب امتحانات به صورت میان سال و پایان سال (ترمی) و آشنایی با اهداف ارزشیابی توصیفی در نظام جدید آموزش ابتدایی از مهمترین محورهایی است که در گزارش امروز و فردای کیهان از زبان کارشناسان و صاحب نظران وزارت آموزش و پرورش می خوانید.
اصلاح مبانی نظام آموزشی در آموزش و پرورش
چند سالی است که با اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی، والدین دانش آموزان در کارنامه فرزندان خود به جای نمره با عبارت هایی نظیر خیلی خوب، خوب، قابل قبول و... روبرو می شوند. ارزشیابی توصیفی طرحی برای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی است که یکی از ویژگی های آن اعلام نتایج به صورت توصیفی است. براساس این طرح معلم، با به کارگیری روش ها و ابزارهای متنوع به دنبال اطلاعاتی است که بتواند درباره بهبود یادگیری دانش آموزان و بهینه سازی روش های تدریس خود تصمیم گیری کرده و اقدامات ضروری را اجرا کند.
کیومرث امجدیان کارشناس وزارت آموزش و پرورش و مؤلف در گفت وگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اهداف برپایی امتحان و ضرورت آن در مدارس چنین می گوید: «در آموزش و پرورش ایرادهای مبنایی داریم و به جای اینکه به اصلاح مبناها بپردازیم بیشتر به اصلاح روبناها پرداخته ایم. در حقیقت آنچه در آموزش و پرورش اتفاق می افتد، ارزشیابی نیست، بلکه بیشتر اندازه گیری است.»
وی اضافه می کند: «ما در اندازه گیری میزان تسلط دانش آموز بر مطالب درسی که بر محتوا تمرکز دارد را با مبنایی به نام نمره اندازه می گیریم. اما پس ازمرحله اندازه گیری، مرحله سنجش را پیش رو داریم که میزان یادگیری دانش آموز را با هدفهای یادگیری می سنجیم که این خود مقدمه دیگری برای ارزشیابی است؛ در ارزشیابی در مورد میزان یادگیری دانش آموز و ارزش یادگیری آن قضاوت می کنیم و در اینجاست که می توان به ارزش گذاری رسید و تعیین کرد که آیا دانش آموز شایسته ارتقا به مرحله بالاتری از یادگیری می باشد یا خیر.» امجدیان در ادامه با اشاره به اینکه امروز در کشور محور اصلی، حفظ مطالب درسی است و میزان تسلط بر این حفظ اندازه گیری می شود و امتحان صرفاً وسیله ای برای اندازه گیری است و نه یادگیری، تصریح می کند: «مسئولان آموزش و پرورش، دانش آموزان و والدین امتحان را هدف نهایی قلمداد می کنند، حال آنکه امتحان فقط وسیله ای برای اندازه گیری است همچنین هرچه دفعات اندازه گیری بیشتر باشد، دقت آن بالاتر می رود و بنابه گفته دکتر حیدرعلی هومن استاد دانشگاه، دقیق ترین اندازه گیری ها در بی نهایت ممکن است، لذا اگر ما دفعات اندازه گیری و سنجش را بیشتر کنیم، می توانیم سنجش یادگیری را دقیق تر انجام دهیم.»
امجدیان نظرش را در مورد دلایل جایگزین نمودن امتحانات ترمی به جای امتحانات ثلثی این طور بیان می کند: «امتحانات ثلثی سه بار در طول سال تحصیلی و در هر فصل تحصیل یک بار انجام می شد، ضریب ثلث اول و دوم، یک و ضریب ثلث سوم، دو بود، یعنی ارزش امتحان پایانی دو برابر بقیه بود، اما در امتحانات ترمی، 4 مرحله امتحان یا به عبارت مصطلح «ارزشیابی» صورت می گیرد، که یکی ارزشیابی مستمر اول با ضریب یک، امتحان میان ترم با ضریب 2 و مرحله بعد ارزشیابی مستمر دوم با ضریب یک و ارزشیابی پایان ترم با ضریب 6 برگزار می شود، در اینجا دفعات امتحان بیشتر شده است و این به دقت اندازه گیری می افزاید، اما این روش زمانی مثمرثمر است که ارزشیابی های مستمر به واقع انجام شود و نمره های آنها هم اثرگذار باشد.»
وی با اشاره به اینکه تفاوت زیادی بین امتحانات ثلثی و ترمی از نظر یادگیری ایجاد نشده می گوید: «مشکل ما سنجش میزان یادگیری است و باید به این مهم بپردازیم و تا زمانی که به این مسئله توجهی نشود، توفیقی حاصل نخواهد شد.»
امجدیان در ادامه به ارائه راهکاری برای حل این مشکل می پردازد و می گوید: «مشکل ما در برنامه درسی است، به معلم نمی گوییم در راستای تحقق هدفهای یادگیری به دانش آموزان بیاموزد، بلکه به او کتابی می دهیم که در محدوده و محتوای آن به دانش آموزان بیاموزد، لذا سنجش یادگیری هم در قبال هدفها انجام نمی شود، بلکه اندازه گیری بیشتر بر تسلط دانش آموزان در مورد حفظ مطالب کتاب درسی است و این خیلی نمی تواند توفیقی برای تعلیم و تربیت ایجاد کند.»
امجدیان در ادامه نظرش را در مورد نمره در امتحانات این طور بیان می کند: «نمره در مدارس یک مقیاس است همانطور که با متر طول را می سنجیم، با نمره هم میزان یادگیری را می سنجیم و به نظرم نمره مجرد هیچ معنایی ندارد، چون نمره زمینه ضعف دانش آموز را بیان نمی کند، در حالیکه در ارزشیابی توصیفی میزان یادگیری او را در هر مورد به خوبی توصیف می نماید. گرچه این ارزشیابی هم به صورت واقعی صورت نمی گیرد، زیرا مقیاس کمی عددی به مقیاس کمی حرفی تبدیل شده است. یعنی حروف الف- ب- ج- د یا کلمات عالی، خوب، متوسط و ضعیف، جای نمره را گرفته است، اما در این روش از کمی کردن میزان یادگیری برای تسهیل سنجش استفاده می کنیم چون اگر مقیاس نداشته باشیم، میزان سنجش را نمی توانیم تعیین کنیم.»
رهاسازی ابزارهای سنتی ارزشیابی
«به عنوان معلم باید عمیقاً باور داشته باشیم که هر دانش آموز، قابلیت رشد و یادگیری را دارد به شرط آنکه ما ابزارهای سنتی ارزشیابی را که بدون توجه به تفاوتهای فردی، فقط به دنبال نقطه ضعف هاست رها کنیم و ابزاری بسازیم که توانایی ها را شناسایی کند و به دانش آموز اعتماد به نفس بخشد و زمینه را به گونه ای مهیا کنیم که نمره گرایی از بین برود و معلم، دانش آموز و اولیاء همه به دنبال کیفیت کار باشند، نه کمیت.»
این سخنان محمد علیخانی دبیر آموزش و پرورش یکی از دبیرستانهای منطقه 2 تهران می باشد که در گفت وگو با گزارشگر کیهان مطرح می کند و می گوید: «هر کاری که قضاوتی به همراه داشته باشد، ارزشیابی است که بعضی از مواقع سنجش و ارزشیابی معادل به کار می روند، اما هم معنا نیستند، سنجش، اندازه گیری عملکرد است و مشتمل بر قضاوت نیست و این نقش برعهده ارزشیابی است.»
وی در ادامه در تعریف امتحان می گوید: «در واقع امتحان نوعی ارزشیابی است که طبق اصول معینی انجام می شود و وسیله ای برای توصیف تغییر رفتار دانش آموز در جهت اهداف آموزش و پرورش و کمک به بهبود یادگیری است.»
سیدحشمت الله جاسمی اجاق که 21 سال سابقه کار فرهنگی دارد، برخلاف نظر همکارش در گفت وگو با گزارشگرکیهان چنین می گوید: «باید کاری کنیم که دانش آموزان بتوانند در کسب نمره و امتیاز اشتیاق داشته باشند، البته این به معنای آن نیست که فقط برای نمره درس بخوانند، اما مزیت روش سنتی این است که دانش آموز در هر لحظه به فکر درس خواندن است و امروز این نوع ارزشیابی، روند دانشگاهی را در مدارس تثبیت می کند.»
وی می گوید: «به نظرم معلمان باید به نمره بها بدهند و ملاک را نمرات بالاتر قرار دهند همچنین در کلاس باید نمرات مستمر بر مبنای آگاهی و اطلاعات دانش آموز و فراگیری متون درسی باشد و اگر سؤالات بر آن مبنا طراحی شود و نمرات مستمر به حساب آید دانش آموز می داند در قبال درسی که می خواند و امتحان می دهد، نمره می گیرد و این کار نتیجه بهتری دارد.»
خروج از حافظه محوری
امروزه نیازمند سیستم هایی از سنجش و ارزیابی هستیم که به هر دانش آموز به دیده حرمت نگاه کند و موهبت های طبیعی و انسانی او را بسیار بیشتر از آزمون های سنتی نشان دهد، و آن نوع سنجش که بتواند تصویری واضح و سه بعدی از رشد مهارتها، توانایی ها و دانش و نگرش دانش آموز بدهد، قابل دفاع می باشد.
اسدالله عباسی نماینده مردم رودسر و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نظرش را درمورد شیوه ارزشیابی تحصیلی و درس دانش آموزان در گفت وگو با گزارشگر کیهان این طور بیان می کند: در گذشته امتحانات به صورت ثلثی و هر سه ماه یک بار برگزار می شد، اما با تغییراتی که در کتب درسی و برنامه ریزی های محتوایی هفتگی و ماهانه پیش آمد و همچنین مسائلی که درمورد افت تحصیلی دانش آموزان مطرح گردید، آموزش و پرورش رویکرد جدیدی را آغاز کرد و امتحانات در مقطع راهنمایی و دبیرستان به صورت ترمی برگزار می شود که اگر دانش آموزی در یک درس در ترم اول موفق نشد، معدل و نمره حدنصاب را کسب کند، در ترم بعد فرصت جبران داشته باشد و به خاطر یک درس برروی تمام دروس خط قرمز کشیده نشود که به نظرم این شیوه بسیار خوب است چون ارزشیابی درسها برای ورود به دانشگاه هم براساس همین سنجش صورت خواهدگرفت.»
وی می گوید: «باتوجه به اینکه در آینده بحث حذف کنکور را پیش رو داریم و ملاک ارزشیابی باید دروس دوران دبیرستان باشد، این شیوه ارزشیابی کاملاً سنجیده و معقول است و بهتر جواب می دهد گرچه نیاز به تغییراتی دارد و ما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم. اما باید گفت شیوه ارزشیابی توصیفی در مقطع ابتدایی کاملاً جواب داده و امیدواریم در چند سال آینده شاهد اجرای آن در تمام سطوح تحصیلی در کشور باشیم.»
وی همچنین اظهار امیدواری می کند که خروجی این ارزشیابی ها باعث تثبیت معلومات در ذهن دانش آموزان و بکارگیری آن به صورت کاربردی و عملی باشد و از حافظه محوری به سوی مهارت و کاربرد پیش رویم و مدارس ما کانونی باشد که دانش آموزان بتوانند هم در مباحث معنوی و فرهنگی و هم در مباحث علمی و آموزشی از مهارتهای لازم برخوردار باشند و ما دانش آموزان را قربانی اهداف تئوری و کمی نکنیم و فرایند ارزشیابی به نحوی باشد که از دانش آموز انتظار خروجی خوب و با معلومات و کیفیت بالا را داشته باشیم.»
فرایند یادگیری- یاددهی
ارزشیابی به عنوان بخشی از فرایند یادگیری- یاددهی وظیفه ارائه بازخورد به معلم، دانش آموز و نظام آموزشی را برعهده دارد.
سیدمحمد بطحایی، معاون دبیرکل شورای عالی آموزش وپرورش در گفت وگو با خبرنگار سرویس گزارش کیهان با اشاره به اینکه بوسیله ارزشیابی که در گذشته به نام امتحانات معروف بود و نظام آموزش وپرورش و بویژه معلم از دستیابی به اهداف آموزشی و پرورشی اطمینان حاصل می کرد، می گوید: «برخلاف تصور گذشته که امتحانات صرفاً به عنوان ابزاری برای آزمون دانش آموز به کار گرفته می شد، امروزه ارزشیابی نشان دهنده میزان صحت کارکردهای مختلف عوامل آموزشی در دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت دیده می شود.»
وی می گوید: «براین اساس در رویکرد جدید ارزشیابی، پیشرفت تحصیلی و تربیتی از مدتی قبل، نقش امتحانات پایانی که عموماً بر سطح دانش تکیه دارد، کاسته شده و ارزشیابی مستمر و به عبارتی «تکوینی» جایگاه بالاتری را در نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به خود اختصاص داده است.»
معاون دبیرکل شورای عالی آموزش وپرورش خاطرنشان می کند: «متناسب با این رویکرد، آیین نامه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی که در گذشته به نام آئین نامه امتحانات نامیده می شد، تغییر ماهوی کرد، و میزان فهم ارزشیابی های مستمر در مقایسه با ارزشیابی پایانی افزایش یافته است.»
بطحایی می گوید: «هنگامی که صحبت از ارزشیابی مستمر می شود، منظور کلیه فعالیتهای دانش آموز اعم از انجام تکالیف خارج از مدرسه، فعالیتهای فردی و گروهی در دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت، آزمونهای میان ترم و سایر فعالیتهایی از این دست می باشد که این مهم بویژه در دوره آموزش عمومی یعنی دوره ابتدایی و راهنمایی بتدریج به سمت پررنگ شدن فهم ارزشیابی های مستمر رو به اصلاح می باشد.»
بطحایی در ادامه به معایب و موانع برگزاری امتحانات به صورت ثلثی اشاره می کند و می گوید: «آسیب شناسی های به عمل آمده نشان می دهد، یکی از مهمترین آفت هایی که مانع تحقق اهداف جدید ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می شود، آسیب شناسی معلمان با روشهای ارزشیابی های مستمر می باشد، به گونه ای که شواهد تجربی نشان داده است در برخی مواقع به جای پرداختن به فعالیتهای دانش آموزان و مشارکت آنها در فرایند یاددهی و یادگیری، مجدداً بر امتحانات کتبی تکیه شده است.»
وی می گوید: «شاید بتوان این مشکل را یعنی کم آشنایی معلمان و یا عدم رغبت آنها به انجام صحیح ارزشیابی های مستمر را مهمترین چالش فراروی نظام آموزش وپرورش در رویکرد جدید دانست.»
تاریخچه تصویب ارزشیابی توصیفی
«شورای عالی آموزش وپرورش در جلسه 674 مورخ 5/2/81 به وزارت آموزش وپرورش مأموریت داد که تبدیل مقیاس ارزشیابی کمی (20-0) به ارزشیابی کیفی و تعیین معیارهای مناسب ارزشیابی از دروس را مطالعه و نتیجه را به شورای عالی گزارش دهد.»
شاپور محمدزاده دبیر کمیسیون اساسنامه و مقررات شورای عالی آموزش وپرورش با بررسی تاریخچه و ارائه گزارشی از روند اجرای طرح ارزشیابی توصیفی به گزارشگر کیهان می گوید: «به همین دلیل پس از ارائه نتیجه، شورای عالی در تاریخ 30/1/81 به وزارت آموزش وپرورش این اجازه را داد تا ارزشیابی توصیفی را در سال تحصیلی 81-82 در 100 مدرسه و 200کلاس در سراسر کشور اجرا کند.»
محمدزاده می گوید: «براساس رأی صادره در تاریخ 3/6/83 شورای عالی، اجرای طرح آزمایشی مذکور را تا پایان سال تحصیلی84-85 به مدت سه سال در پایه اول تا سوم ابتدایی استمرار و اجرا کرد که در مجموع در مدت 6سال به صورت آزمایشی اجرا شد و نقاط قوت و ضعف آن هم مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اما قبل از آن پژوهشگاه مطالعات آموزش وپرورش پس از سه سال اجرای آزمایشی طرح، آن را مورد ارزیابی قرار داده و سپس به شورای عالی ابلاغ شد و طرح در تاریخ 12/6/82 در کمیسیون معین بررسی و تصویب شد که پس از تأیید نیز به شورای عالی ابلاغ گردید.»
دبیر کمیسیون اساسنامه و مقررات شورای عالی آموزش و پرورش می گوید: «در نهایت در تاریخ 18/4/87 طرح ارزشیابی توصیفی، تحت شرایطی به صورت پلکانی از سال جاری تحصیلی 88-89 ابتدا در پایه اول و سپس در سنوات بعدی به ترتیب در سایر پایه ها به صورت کامل در مدارس سراسر کشور به صورت قطعی درحال اجرا می باشد.
گزارش


[ یکشنبه 91/6/26 ] [ 8:0 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]

 

غلط های املایی دانش آموزان دوره ی دبستان

غلط های املایی دانش آموزان دوره ی دبستان
نوشته ی جمیله ماشینی - زهرا اباذری
خواندن و نوشتن زبان فارسی از اهداف اصلی دوره ی ابتدایی محسوب می شود. اما تعداد قابل توجهی از کودکان در یادگیری این دروس، به ویژه درس املاء فارسی با مشکلات اساسی روبرو هستند. اولیای دانش آموزان و معلمان برای رفع مشکل معمولاً از روش های قدیمی و گاه منسوخ کمک می گیرند که نه تنها کمکی به یادگیری نمی کنند، بلکه موجب یأس و سرخوردگی و خستگی دانش آموزان نیز می شوند. شناخت نوع اختلالات یادگیری می تواند در رفع مشکل مؤثر واقع شود.
در این مقاله با بررسی ورقه های املای 6111 دانش آموز دوره ی ابتدایی منطقه ی 5 تهران در سال تحصیلی 76-77، سهم غلط های املایی دانش آموزان در 10 گروه نارسانویسی، حافظه ی دیداری، حساسیت شنوایی، آموزشی، دقت، حافظه ی شنوایی، حافظه ی توالی دیداری، تمیز دیداری دقت، وارونه نویسی و قرینه نویسی تعیین شده است.
این مقاله را خانم جمیله ماشینی و زهرا اباذری از پژوهشگاه منطقه ی 5 تهران تنظیم کرده و در اختیار فصلنامه قرار داده اند که بدین وسیله از آنان قدردانی می شود.
در ضمن، مطالعه ی این مقاله به عموم علاقه مندان، به ویژه معلمان دوره ی ابتدایی و برنامه ریزان و مدرسان مرکز آموزش ضمن خدمت معلمان توصیه می شود. «فصلنامه»
مقدمه
شمار دانش آموزانی که دچار برخی از مشکلات رفتاری یا تحصیلی هستند، قابل توجه است؛ به طوری که همه ساله گروه زیادی از دانش آموزان به دلیل همی ن اختلالات یادگیری در امتحانات مردود شده مجبور به تکرار پایه یا ترک تحصیل می شوند. در سال تحصیلی 75-76 بیش از یک میلیون و چهار صد هزار نفر از چهارده میلیون دانش آموز دوره ی آموزش و پرورش عمومی (ابتدایی و راهنمایی) مردود شده و بیش از 400 هزار نفر از آن ها ترک تحصیل کرده اند.
معلمان مدارس و والدین کودکان غالباً برای حل مشکلات آنان ا زروش های قدیمی و گاه منسوخ کمک می گیرند که علاوه بر صرف انرژی و وقت فراوان نه تنها حاصل چندانی به دنبال ندارد، بلکه ممکن است موجب یأس، دل مردگی، سرخوردگی و عصبیت والدین و خستگی و از بین رفتن علاقه ی دانش آموزان شود.
شناخت نوع اختلالات یادگیری و ریشه یابی آنها به ویژه در دوره ی دبستان و در درس های اصلی می تواند در رفع این مشکل کمک مؤثری باشد.
خواندن و نوشتن زبان فارسی از اهداف اصلی دوره ی دبستان محسوب می شود و معمولاً به این درس ها توجهی خاص مبذول می گردد. بر اساس جدول ساعات هفتگی دانش آموزان - مصوب پانصد و هفتادمین جلسه ی شورای عالی آموزش و پرورش مورخ 1373/5/13 - حدود 36 درصد از کل ساعات تحصیل دانش آموزان دوره ی دبستان را دروس املاء، انشاء و قرائت زبان فارسی تشکیل می دهد که بیانگر توجه ویژه ی برنامه ریزان درسی و سیاست گذاران آموزش و پرورش به این درس ها می باشد. از سوی دیگر، بر اساس مصوبه ی جلسه ی 148 کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش (76/11/7) دانش آموزان دوره ی دبستان در صورت احراز معدل 10 و 12 - به رغم داشتن یک یا دو نمره ی زیر ده - قبول شناخته می شوند. البته درس های فارسی و ریاضی استثنا شده است و باید دانش آموزان نمره ی حداقل 7 را برای استفاده از تک ماده در این دروس به دست آورند. در این پژوهش درس املای فارسی دوره ی دبستان برای بررسی انتخاب شده است.
تعریف مسأله
بسیاری از دانش آموزان در درس املاء دچار مشکل هستند و به نسبت تعداد غلط هایی که مرتکب می شوند، نمرات کمتری دریافت می کنند. معمولاً معلمان و والدین برای اصلاح دیکته ی آنها به راه های زیر متوسل می شوند:
1. به کودک پند و اندرز می دهند و از آنان کوشش بیش تری را طلب می کنند.
2. کودک را تحقیر، سرزنش و مؤاخذه می کنند.
3. به سرزنش و انتقاد از معلم می پردازند.
4. هر کدام از والدین، عضو دیگری از خانواده را مقصر می شمارد.
5. میزان تکالیف خانه و مدرسه را که به نوعی به درس املاء مربوط می شود، افزایش می دهند.
6. از کودک می خواهند شکل صحیح کلماتی را که در نوشتن آن مرتکب اشتباه شده است، بارها بنویسد.
7. از دانش آموز می خواهند یک جمله بنویسد و در آن شکل صحیح کلمه ای را که در املاء غلط نوشته است، به کار برد.
8. از او می خواهند واژه ی درست مورد نظر یا حرفی از آن واژه را که قبلاً غلط نوشته شده است، با رنگ قرمز یا هر رنگ مشخص دیگری، چند بار بنویسد تا در ذهنش باقی بماند.
کار شناسان علوم تربیتی معتقدند انواع اشتباهاتی که کودک مرتکب می شود از یک نوع نیستند تا بتوان با اتخاذ یک روش، همه ی آن اشتباهات را از بین برد و به پیشرفت او اطمینان یافت. برای دست یابی به یک راه حل ساده و امیدوار کننده، بهتر است اشتباهات دیکته ها ی دانش آموز را از روی دفتر دیکته او یادداشت کرد و علت یا علل آن اشتباهات را یافت.
ضرورت و اهمیت پژوهش
اگر شناسایی دردها و دشواری ها پیش نیاز هر گونه درمان و چاره جویی باشد، اختلالات یادگیری نیز همانند دیگر مسائل مبتلا به زندگی روز مره قبلاً باید شناخته شود ومورد تحلیل قرار گیرد؛ آن گاه بر مبنای علت ها برای درمان و چاره جویی آنها اقدام شود.
هر گونه برنامه ریزی ابتدا با تحلیل وضع موجود جهت شناسایی مسائل و نیازها آغاز می شود و در مراحل بعد ضمن پیش بینی خط مش ها و برنامه ریزی های مناسب، طریقه ی رفع دشواری ها و تأمین نیازها پیشنهاد می گردد. با توجه به اهمیت درس فارسی در دوره ی دبستان، در این پژوهش غلط های املایی دانش آموزان دوره ی ابتدایی شناسایی می شود.
هدف تحقیق
شناخت غلط های املایی رایج در بین دانش آموزان دوره ی ابتدایی منطقه ی 5 آموزش و پرورش شهر تهران.
تعریف عملیاتی
بر اساس موضوع مورد پژوهش، غلط های املایی دانش آموزان به صورت زیر دسته بندی می شود:
1. نارسانویسی Dysgraphia - مفهومی که در این جا از نارسانویسی مدّنظر قرار می گیرد، شامل قسمت های زیر است: کج نویسی، راست نویسی، پر فشار نوشتن، کم رنگ نوشتن، زاویه دار نویسی، نامرتب نویسی، فاصله گذاری بیش از حد.
2. حافظه ی دیداری - یعنی کودک به خوبی قادر نیست تصویر حرف مورد نظر را به خاطر بیاورد؛ مثلاً واژه ی سطل را به شکل ستل می نویسد.
3. حساسیت شنوایی - یعنی کودک در شنیدن صداها حساس نیست؛ مثلاً واژه ی مسواک را مسباک می نویسد.
4. آموزشی - یعنی دانش آموز از آموزش کافی و صحیح برخوردار نبوده است؛ مثلاً واژه تجربه ها را به صورت تجربها، بندگان را به شکل بنده گان، شده ام را به شکل شوده ام می نویسد.
5. دقت - کودک به علت کم دقتی، نقطه و سرکش را اضافه یا کم می گذارد؛مثلاً واژه نهفته را به شکل نهنفته یا شغال را به شکل شعال می نویسد.
6. حافظه ی شنوایی - هنگامی که کودک واژه ای را در دیکته نمی نویسد و به قول معروف جا می اندازد.
7. حافظه ی توالی دیداری - هنگامی که در یک کلمه جای بعضی حروف جا به جا می گردد؛ مثلاً مادر به شک لمارد نوشته می شود.
8. تمیز دیداری دقت - هنگامی که در کلمه جای نقطه ها جا به جا می شود؛ مثلاً واژه ی خانه را به شکل جانه می نویسد.
9. وارونه نویسی - مثلاً بابا به شکل [وارونه] ، آدم به شکل [وارونه] نوشته می شود.
10. قرینه نویسی - مثلاً دید به شکل [آئینه ای]، آدم به شکل م د آ نوشته می شود.
روش تحقیق
این پژوهش از نوع توصیفی است و بر این اساس، از آمارهای توصیفی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است.
جامعه ی آماری
تمامی دانش آموزان پایه های دوم، سوم و چهارم ابتدایی مدارس منطقه ی 5 در سال تحصیلی 76-77 (در مجموع 58246 نفر) جامعه ی آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. برای انتخاب نمونه ی آماری در هر پایه، دانش آموزان یک کلاس از هر مدرسه به صورت تصادفی انتخاب گردید و مورد بررسی قرار گرفت. به این ترتیب، تعداد 3037 دانش آموز پسر و تعداد 3047 دانش آموز دختر برای مطالعه انتخاب شد. در جدول شماره ی 1، تعداد دانش آموزان نمونه ی آماری بر حسب جنس و پایه ارائه شده است.
جدول شماره ی 1 - تعداد دانش آموزان نمونه ی آماری بر حسب جنس، پایه و نوع مدرسه
ابزار گردآوری اطلاعات
طی نامه ای از کلیه ی مدارس ابتدایی منطقه ی 5 تهران خواسته شد نمونه ای از اوراق امتحان کلاسی املای پایه های دوم، سوم و چهارم دبستان (از هر پایه یک کلاس) را بدون آن که تصحیح شود، به پژوه شگاه معلم ارسال دارند. آن گاه اوراق امتحانی به وسیله ی خود محققان، با توجه به دسته بندی نوع غلط ها، تصحیح گردید.
در مواردی که در تشخیص نوع غلط ابهام وجود داشت، کار تصحیح ورقه به صورت جمعی انجام شد.
یافته های پژوهش
در این پژوهش اهم مشکلات دانش اموزان در ارتباط با درس املاء شناسایی شد. برای این کار تعداد 6111 برگ املای دانش آموزان تصحیح و غلط های آنها دسته بندی گردید و نتایج زیرحاصل شد:
* بیش ترین غلط های املایی دانش آموزان کلیه ی پایه های دوره ی دبستان مربوط به غلط های آموزشی است. این امر به طور مسلم از عدم برخورداری دانش آموزان از آموزش کافی و صحیح ناشی می شود. در مجموع 36 درصد غلط های املایی پسران و 40 درصد غلط های املایی دختران را غلط های آموزشی تشکیل می دهد. جدول زیر درصد غلط های آموزشی را، به تفکیک جنس و پایه ی تحصیلی، نشان می دهد.
جدول شماره ی 2 - سهم غلط های آموزشی دانش آموزان (درصد به کل)
جنس
پایه پسر دختر
دوم 30 37
سوم 42 44
چهارم 36 39
جمع 36% 40%
* غلط های املایی ناشی از بی دقتی دانش آموزان دوره ی دبستان، بعد از غلط های آموزشی بیش ترین درصد غلط ها را تشکیل می دهند؛ به طوری که در مجموع 25 درصد غلط های املایی پسران و 24 درصد غلط های املایی دختران به دلیل بی دقتی آنها رخ می دهد. جالب توجه است که 33 درصد غلط های املایی دانش آموزان پسر دوم دبستان به دلیل بی دقتی آنها می باشد.
جدول شماره ی 3 - سهم غلط های ناشی از بی دقتی دانش آموزان (درصد به کل)
جنس
پایه پسر دختر
دوم 33 22
سوم 20 24
چهارم 22 25
جمع 25% 24%
* ضعف حساسیت شنوایی کودکان عامل دیگری است که در پایین آمدن نمره ی املای آنان مؤثر است؛ به طوری که 14 درصد غلط های املایی پسران و 15 درصد غلط های املایی دختران را موجب می شود. جالب توجه است که حدود 20 درصد غلط های املایی دختران پایه ی دوم دبستان به ضعف حساسیت شنوایی آنها مربوط می شود.
جدول شماره ی 4 - سهم غلط های ناشی از ضعف حساسیت شنوایی( درصد به کل)
جنس
پایه پسر دختر
دوم 13 20
سوم 15 12
چهارم 15 13
جمع 14% 15%
* سهم غلط های دانش آموزان به دلیل ضعف حافظه ی دیداری برای پسران و دختران 13 درصد است. نکته ی حایز اهمیت آن است که نقش این عامل با ارتقای دانش آموز به کلاس بالاتر رفته رفته افزایش می یابد؛ به طوری که در مورد پسران از 8 درصد در پایه ی دوم به 18 درصد در پایه ی چهارم و در دانش آموزان دختر از 10 درصد در پایه ی دوم به 16 درصد در پایه ی چهارم افزایش می یابد.
جدول شماره 5 - سهم غلط های املایی ناشی از ضعف حافظه ی دیداری (درصد به کل)
جنس
پایه پسر دختر
دوم 8 10
سوم 13 13
چهارم 18 16
جمع 13% 13%
* نارسانویسی حدود 5 درصد غلط های املایی پسران و 4 درصد غلط های املایی دختران را به خود اختصاص می دهد.
جدول شماره 6 - سهم غلط های املایی ناشی از نارسانویسی (درصد به کل)
جنس
پایه پسر دختر
دوم 5 5
سوم 5 5
چهارم 5 3
جمع 5% 4%
* عامل دیگری که درکاهش نمره ی املای دانش آموزان، به ویژه دانش آموزان پسر، تأثیر دارد، ضعف حافظه ی شنوایی است که موجب جا انداختن برخی از کلمات توسط آنها می شود. 6 درصد غلط های املایی پسران و 2 درصد غلط های املایی دختران از ضعف حافظه ی شنوایی آنها ناشی می شود. نکته ی جالب توجه اختلاف درصدها در مورد پسران و دختران است. از سوی دیگر، بررسی نشان می دهد که غلط های املایی ناشی از ضعف حافظه ی شنوایی دانش آموزان پسر با ارتقای آنها به کلاس بالاتر کاهش می یابد؛ به طوری که از 11 درصد در پایه ی دوم به 4 درصد در پایه ی چهارم تنزل یافته است.
جدول شماره ی 7 - سهم غلط های املایی ناشی از ضعف حافظه ی شنوایی (درصد به کل)
جنس
پایه پسر دختر
دوم 11 3
سوم 5 1
چهارم 4 3
جمع 6% 2%
* سهم سایر عوامل از قبیل وارونه نویسی، قرینه نویسی،حافظه ی توالی دیداری، تمیز دیداری دقت در مجموع 1 درصد است و عملاً نقشی در غلط های املایی دانش آموزان ایفا نمی کند.
پیشنهادهای پژوهش
با توجه به یافته های تحقیق می توان موارد زیر را به عنوان پیشنهاد ارائه داد:
* برگزاری کلاس های ضمن خدمت برای معلمان دوره ی دبستان (و بازنگری در برنامه های درسی دوره های تربیت معلم) در زمینه ی نحوه ی آموزش زبان فارسی، با تأکید بر درس املاء (با توجه به این که حدود 40 درصد غلط های املایی دانش آموزان از عدم بر خورداری آنها از آموزش کافی و ضحیح ناشی می شود).
* برگزاری کلاس های ضمن خدمت برای معلمان دوره ی دبستان در زمینه ی آشنایی با اختلالات یادگیری و ملزم کردن کلیه ی معلمان دوره ی ابتدایی به گذراندن این دوره (با توجه به این که بیش از 60 درصد غلط های املایی دانش آموزان غلط های غیر آموزشی است که با روش های معمول معلمان قابل حل نیست).














جدول شماره ی 1 - تعداد دانش آموزان نمونه ی آماری بر حسب جنس، پایه و نوع مدرسه

جمع چهارم سوم دوم پایه و جنس
جمع دختر پسر جمع دختر پسر جمع دختر پسر جمع دختر پسر نوع مدرسه
3019 1645 1374 974 542 432 1097 614 483 948 489 459 دولتی
2158 998 1160 751 391 360 696 257 439 711 350 361 نمونه دولتی
934 431 503 296 150 146 312 135 177 326 146 180 غیر انتفاعی
6111 3074 3037 2021 1083 938 2105 1006 1099 1985 985 1000 جمع


موضوعات مرتبط: اختلال در دیکته

[ ] [ 15:29 ] [ مرکز اختلالات یادگیری نیشابور ]

آرشیو نظرات

.: Weblog Themes By Iran Skin :.




[ جمعه 91/6/24 ] [ 2:26 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]

14.00


800x600


اختلالات













اختلالات یادگیری:


به طور کلی به تمام مشکلاتی که دریک دانش آموز با حواس سالم وهوش
متوسط و عاری از مشکلات سازگاری ،جسمی،روانی، عاطفی، فقر(فرهنگی ،خانوادگی )،
مانع یادگیری کامل می شوند، اختلال یادگیری نامیده می شوند:نظیر خوب شنیدن، خوب
دیدن ،خوب بیان کردن ،خوب نوشتن ،خوب دقت کردن، خوب تمیزدادن و.... که این موانع
باعث  عدم یادگیری سریع وکامل می شوند.
ودانش آموز در یک یا چنددرس مشکل دارد. بنا براین   می توان این اختلالات را به گروه های ذیل
تقسیم بندی نمود:اختلالات دیکته نویسی،اختلالات خواندن(مشکلات ،اختلالات محاسبه
وریاضی



اختلالات دیکته
نویسی


تشخیص:                                         


1- بررسی دیکته دانش آموز                                4.به دست
آوردن فراوانی اشتباهات در هر زمینه


2.ردیف کردن اشتباهات در  یک جدول                   5.شروع درمان براساس فراوانی بیشترین
اشتباهات


3.تعیین علل اشتباهات  دانش آموز                         6.طراحی برنامه آموزشی خاص دانش آموز
بر اساس راهبردهای آموزشی


 



 


مشکلات


الف- حافظه دیداری         


   ب- دقت وتوجه       


 پ تمیز دیداری  شامل: -ادراک نقش از زمینه       - اکمال دیداری      - هماهنگی دیداری حرکتی    -حافظه توالی دیداری     


ث - قرینه نویسی 
ووارونه نویسی
                                                           


چ- حساسیت
شنیداری
                                                 ح:- نارسانویسی


 


 




[ جمعه 91/6/24 ] [ 2:20 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]

روش های بازپروری و آموزشی کودکان با نارسایی های ویژه در یادگیری


1- روش ادراکی حرکتی : طرفداران این
روش (کپارت ، گتمن ، برچ ) معتقدند که یادگیری حرکتی مبدأ یادگیری است و فرایندهای
ذهنی پس از رشد متناسب سیستم حرکتی و سیستم ادراکی و همچنین پیوندهای ارتباطی میان
یادگیری حرکتی و ادراکی به وجود می آید . کپارت 
یکی از مشهورترین پیشتازان در این روش اعتقاد دارد که یادگیری های حرکتی بر
هوش و تحصیلات مؤثر است .


وی یادآور می شود که پیش نیاز تمامی رفتارها اساساً حرکتی است .


کپارت معتقد است که رشد ذهنی کودک با 
کنترل حرکات شروع می شود و مراحلی چون کشف منظم ، ادراک مسائل ، تکمیل و
ترکیب دریافتهای حسی و در پایان تشکیل مفاهیم را طی می کند . او می گوید هر مرحله
از مرحله پیشین کامل تر و پیچیده تر است و کودکان عادی این مراحل را به سادگی و با
ترتیب درست طی می کنند . اما در مورد دانش آموزان با نارسایی های ویژه ممکن است در
مراحل رشد انقطاعی رخ دهد . برنامه ریزی آموزشی
روانی برای بازسازی روند رشد کودک با نارسایی های ویژه در
یادگیری بر اساس نتایج آزمون هایی چون آزمون ادراکی
حرکتی کپارت ، آزمون ادراک بینایی فراستیگ ، آزمون توانایی
زبانی
روانی ایلینوی و
آزمون تشخیص شنیداری وپمن صورت می پذیرد .


 


[ جمعه 91/6/24 ] [ 2:20 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]

تیوپ و لاستیکهای رنگی ومهارتهای حرکتی

نویسنده : مریم یقینی















مهارتهای حرکتی به کودک امکان می دهد تا کنترل بیشتری
بر محیط زندگی خود پیدا کند .در روند رشد فرایندهای بنیادی نوزاد انسان ، نخستین
مرحله ، پدیدآیی سیستم حسی
حرکتی اعصاب مرکزی از اهمیت ویژه ای برخوردار
است . اصولا زیر بنای رشد فرایندهای عقلانی حتی سازمان بندی زبان ، تفکر و شناخت نیز
به قول پیاژه در شکل گیری دوره حسی
حرکتی ریشه دارد .بدون توجه به شرایط اجتماعی
،تمامی انسانها در رشد حرکتی یک نوع توالی را پشت سر می گذارند . اما گاهی عوامل
متنوعی از جمله مسائل ژنتیکی ، عفونت ،ضایعه های ناشی از ضربه ، مسمومیت ، کمبود
اکسیژن و از طرف دیگر محرومیت حسی
هیجانی باعث می شوند که در این فرایند مشکلاتی
ایجاد شود ،و در نتیجه مهارتهای حرکتی بزرگ و ظریف ،هماهنگی حرکتی و حتی زبان جریان
طبیعی را طی نکنند و فرد دچار مشکل شود. بعد از ارزیابی دقیق اختلالات حسی
حرکتی که
ضروری ترین اقدام اولیه در توانبخشی کودکان استثنایی ، افراد معلول هوشی ، مبتلایان
به فلج مغزی و اختلالات یادگیری و رفتاری است، برنامه ریزی درست و صحیح ضروری است
. لذا به منظور برنامه ریزی و استفاده از تکنیکهای مختلف در درمان و تقویت مهارتهای
حرکتی و بازیهای انفرادی و گروهی در این مقاله به معرفی یک وسیله ساده اما پر
کاربرد به نام تیوپ و لاستیک های رنگی می پردازیم . امید است تا با معرفی این وسیله
ساده ،گامی در جهت تقویت و بالا بردن توانایی کودکان در حیطه های مختلف  برداریم .


 


مقدمه:


 نظریه ها و پژوهشهای مربوط به رشد کودک ؛ نشان می
دهد که کودکان از آغاز تا بلوغ ، از مراحل مختلف رشد می گذرند .نمودار زیر مراحل
رشد را نشان می دهد.


 


شکل 1- مراحل رشد


 در خلال شیر خوارگی و کودکی ، اول مرحله حسی حرکتی را
پشت سر می گذارند.در این مرحله ، آنان به مدد حس و جنبش ودر حیطه محیط اطراف خود
به تجربه می پردازند. کودکان با لمس کردن ،چنگ زدن و گرفتن ، رها کردن ، حفظ توازن
، سینه مال رفتن و خزیدن ، راه رفتن و چشیدن به تدریج به سوی مرحله ادراکی ، پیشرفت
می کنند .هر چند حس شنوایی و عضلانی
لمسی نیز در مرحله ادراکی نقش مهمی دارد اما
واسطه اصلی یادگیری در این مرحله ، معمولا ادراک دیداری است .


 


هر دو مرحله فوق ، پایه و اساس پیشرفت و ارتقاء
کودک به سطح شاختی است . در این مرحله ، توانایی درک مفاهیم و کسب مهارتهایی نظیر
: نمادی کردن ، انتزاع ، بیان کلامی ، خواندن و
. در درک
کودک پدید می آید که همگی به تکالیف درسی مربوط می شوند . از این رو برخورداری
کودکان از یک زمینه غنی و استوار از تجربیات حرکتی
ادراکی به
عنوان پایه ای برای یادگیریهای آموزشگاهی دارای اهمیت بسزایی است .


 


معلوم شده است که به نسبت شکست و پیروزی و نیز
با توجه به مراحل رشد ، اجرای برنامه های توسعه مهارتهای حرکتی
ادراکی
موجب رشد و تکامل خودپنداره و تصور بدنی در کودک می شود . همین که کودک ، در انجام
یک فعالیت موفق شود ، به تلاش بیشتر برای پرداختن به سایر تکالیف برانگیخته خواهد
شد . در نتیجه در کودک حس اعتماد به نفس پدید می آید و خواهد کوشید تا کارهای
دشوارتری را به انجام رساند . بدین وسیله او به سطح یادگیری با دشواریهایی روبرو
خواهد گشت(سازمند ،1376).


 


توازن و حرکت


 توازن عبارت است از توانایی فرد ، در حفظ و بازیابی
حالت یا وضع بدن .توازن عنصر اصلی تمامی مهارتهای حرکتی است . برخورداری از یک
توازن خب و مطلوب گویای آن است که شخص ، رابطه میان مرکز گرانی (ثقل) بدن و سطح
اتکای آن را درونی ساخته است . وقتی بدن تعادل می یابد که مرکز ثقل مستقیما بر سطح
اتکا قرار گرفته باشد .حرکتهای درجا و ثابت ، نظیر : حرکات و اشارات بدنی ، بازوها
و رانها نیز در شرایطی رخ می دهد که مرکز 
ثقل ، با سطح اتکا مطابقت کند . اگر مرکز ثقل به بیرون از سطح اتکا انتقال یابد
،بدن در فضای عمومی و در هر سو حرکت خواهد کرد . حرکت ضعیف یا کارآمد منوط به این
است که تا چه حد ، فرد قادر است توازن خود را کنترل کند و توازن از دست رفته را
مجددا برقرار سازد .


 


توانایی بدن در حفظ یا بازیابی توازن ، در ضبط
اندامهای حسی معینی است . دستگاه دهلیزی یا مجاری نیمدایره در گوش داخلی ، به
عنوان مرکز توازن عمل می کند . به همین دلیل ، اجرای تمرینها ، خم کردن بدن در
جهات و زوایای مختلف و حرکات چرخشی برای کودکان توصیه شده است .


 عضلات  ،
زردپی ها و مفاصل دارای گیرنده های تنی هستند که حس عمقی نامیده می شوند . این گیرنده
ها ، این احساس را در فرد پدید می آورند که به مجب آن شخص راجع به وضع بدن خود در
فضا آگاه می شود . این پدیده را حس جنبشی می نامند که می توان آن را با تشویق به
کودکان آموخت .بدین وسیله آنها بر تن آگاهی خود خواهند افزود و روابط قسمتهای
مختلف بدن را در هنگام حرکت در فضا در خواهند یافت .ادراک بینایی نیز ، در حفظ
توازن نقش مهمی دارد . چشمها در تعیین وضع نسبی بدن در فضا به طور عمده ای تغییر می
یابد . باید کودکان را تشویق کرد تا در موقعیتهای مختلف با چشمان باز و سپس با
چشمان بسته توازن بدن خود را نگهدارند . این تمرینها به کودکان کمک می کند تاآگاهیشان
را از وضع بدن خود در فضا ، هم از طریق دید و هم بدون آن توسعه بخشند .برای اجرای
موفقیت آمیز طرحها و الگوهای حرکتی متنوع ، کودکان باید از تجربیاتی که مستلزم ایجاد
و حفظ توازن بدن در وضعیتهای ایستا ،ساکن وپویا ست برخوردار باشند (سازمند،1367).
تمرینات فوق و سایر تمریناتی که در ادامه در مورد تیوپ و لاستیکهای رنگ شده، بیان


می شود موجب می شود که کودکان بیاموزند چگونه
استواری بدن خود را بهبود بخشند و در حفظ و بازیابی توازن مهارت یابند .


 


اهداف:


 


1-                       پیشرفت مهارتهای توازن


 


2-                       پیشرفت اگاهی فضایی(مکانی)


 


3-                       پیشرفت هماهنگی چشم و دست
و چشم و پا


 


4-                       پیشرفت فعالیتهای دستکاری


 


ارائه فعالیتها:


 


1- لاستیکها را در اختیار کودکان قرار داده و از
آنها می خواهیم تا آن را بغلتانند . در موارد بعد می توان بین کودکان در غلتاندن لاستیکها
مسابقه برگزار کرد .


 


2- از کودکان می خواهیم تا لاستیکها را به حرکت
در آورده ، جلوی آن را بگیرند و آن را متوقف کنند . در موارد بعد بین کودکان
مسابقه می گذاریم.


 


3- می توان لاستیکها را به طرف آنها قل داده و
آنها نیز آن را گرفته به طرف ما قل دهند .


 


4- لاستیک را در یک مسیر دایره ای حرکت داده ،
سپس رها کرده و از کودکان می خواهیم تا زمانی که لاستیک کاملا می ایستد دور آن
بچرخند .


 


5- از کودکان می خواهیم تا روی لاستیک بایستند و
توازن خود را حفظ کنند .


 


6- از کودکان می خواهیم تا لاستیک را وزنه فرض
کرده ، آن را  بلند کرده و تا جایی که


 


می توانند نگه دارند .


 


7- از کودکان می خواهیم تا لاستیک را هدف فرض
کرده و اشیای مختلف را درون آن بیاندازند .


 


8- تیوپ یا لاستیک را  با طنب بسته و از یک کودک می خواهیم تا روی آن
بنشیند و کودک دیگر آن را بکشد .


 


9- از کودکان می خواهیم تا لاستیکها را
بخوابانند و روی آن بایستند ، آنگاه پای خود را دو طرف لاستیک قرار داده و
آرام  مانند یک تخته پرش روی آن بپرند .


 


10- لاستیکها را پشت سر هم روی زمین می خوابانیم
و از کودکان می خواهیم تا روی آن راه بروند.


 


11- لاستیکها را پشت سر هم روی زمین خوابانده و
از کودکان می خواهیم تا درون لاستیکها جفت پا بپرند .


 


12- از کودکان می خواهیم تا جفت پا به داخل  و خارج لاستیک بپرند .


 


13- لاستیکها را با فاصله به صورت ایستاده روی
زمین قرار داده و از کودکان می خواهیم تا از روی یک لاستیک به روی لاستیک دیگر بپرند
.


 


14- لاستیکها را در جهتهای مختلف قرار داده و از
کودکان می خواهیمتا از درون یک لاستیک به درون دیگری بپرند .


 


15- لاستیکها را به صورت ایستاده بصورت تونل در
آورده و از کودکان می خواهیم تا به صورت سینه خیز از درون تونل حرکت کنند .در
هنگام اجرا می توان ازپخش موزیک با ریتم تند استفاده کرد تا با توجه به آن در حرکت
کودکان  از تونل تسریع ایجاد کرد .


 


16- لاستیکها را روی سر هم چیده و بصورت یک
گودال در نظر گرفته از کودکان


 


می خواهیم تا تک تک درون گودال رفته و پنهان
شوند .


 


17- لاستیک را با طنابی محکم آویزان کرده و از
کودکان می خواهیم تا از آن به عنوان تاب استفاده کنند.


 


18- می توان بازی خرگوش بی لانه را با لاستیکها
انجام داد بدین صوت که لاستیکها به تعداد بچه ها ، یکی کمتر،  با فاصله روی زمین خوابانده وپس از پخش موزیک
از کودکان خواست تا شروع به تحرک و شیرین کاری کنند و پس از قطع موزیک هرکدام در یک
لاستیک بنشینند .


 


پیش از شروع یک برنامه حرکتی ادراکی ، باید
مشکلات و مسائل دانش آموزان را در این زمینه مشخص و برنامه درمانی و توانبخشی خاص
هر دانش آموز را  با توجه به ارزیابی که از
او به عمل آمده مشخص کرد . برای اجرای موفقیت آمیز برنامه نکات زیر الزامی است .


 


1- سطح کارکردی دانش آموز را تشخیص دهید و آموزش
را از همان سطح آغاز کنید و تمرینها را تا سطوح پیچیده ادامه دهید . نقطه شروع ،
در هر آموزش ، توانایی دانش آموز است نه ضعف و ناتوانی او.


 


2- تمرینها را ،از سطوح حرکتی و ادراکی آغاز کنید
و تا سطح شناختی پیش ببرید .


 


3- برای پی ریزی یک الگو کسب موفقیت و پیشرفت در
کودک ، قویترین شیوه حسی (شنوایی ، بینایی ، بساوایی ، عضلانی ) او را شناسایی
کرده و آن را به کار گیرید .


 


4- و سر انجام به تدریج و به آرامی در تقویت شیوه
حسی ضعیف دانش آموز بکوشید تا به سطح رشد طبیعی پیشرفت کند .




 


[ جمعه 91/6/24 ] [ 2:20 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]





 


روز معلم
برتمام طلایه داران علم ومعرفت مبارک باد


 







آموزش، از شئون الهی است و خداوند،
این ویژگی را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را
به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تربیت، به صورت یکی از سنت های نیک آفرینش
در آمد. معلمی، کرامتی سترگ و تحفه ای آسمانی است که خداوند به انسان داده است.
از زلال وجود معلم، نهال های تشنه دانش، در کویر نادانی سیراب می شوند. کوشیده
ایم سیمای واقعی معلم را ابتدا از زلال کلمات بزرگان دین و سپس در قالب داستان
ها و حکایت هایی آموزنده ترسیم کنیم تا شاید اندکی از مقام والای معلم قدردانی
کرده باشیم.


معلمی از
دیدگاه بزرگان


معلم از
دیدگاه معصومان علیهم السلام


پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله :
«در میان صدقه هایی که مردم می دهند، هیچ صدقه ای ارزنده تر از یاد دادن علم و
دانش نیست».


امام علی علیه السلام : «کسی که در
مقام هدایت و آموزش قرار می گیرد، باید بیش از آموختن به دیگران، خود را پالایش
روحی کند و ادبِ رفتاری اش، بیش از ادب گفتاری اش باشد».


امام سجاد علیه السلام : «اگر معلم
وظیفه معلمی را بداند و به آن عمل کند، خداوند نعمت دانش را بر او بیشتر خواهد
کرد».


معلمی در
کلام امام خمینی رحمه الله


حضرت امام خمینی رحمه الله درباره
مقام معلم می فرماید: «نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر
هستند. نقش معلم، بسیار حساس و مهم است و مسئولیت بسیار زیادی دارد. نقش مهمی
است که همان نقش تربیت است که اخراج من الظلمات الی النور است. معلم، امانت داری
است که [امانت او] غیر از همه امانت هاست؛ انسان، امانت اوست. امانت های دیگر را
اگر کسی خیانت به آن بکند، خلاف کرده است، اما امانت اگر انسان باشد، اگر خدای
نخواسته به این امانت خیانت شد، یک وقت می بیند خیانت به یک ملت است، خیانت به
یک جامعه است، خیانت به اسلام است. معلم، امانت دار نسلی است که تمام مقدّرات یک
کشور، به آن نسل سپرده می شود و تربیت شما باید همراه با تعلیم باشد».


معلمی در
کلام مقام معظم رهبری


مقام معظم رهبری در مورد معلم می
فرماید: «شما [معلم ها] در سر کلاس، نه فقط درسی که می دهید، بلکه نگاهی که می
کنید، اشاره ای که می کنید، لبخندی که می زنید، اخمی که می کنید، حرکتی که انجام
می دهید و لباسی که می پوشید، بر روی دانش آموز اثر می گذارد. ما به خودمان که
مراجعه می کنیم، عمیق ترین احساسات و عواطف و حالات خودمان را اگر ریشه یابی
کنیم، در انتهای خط، یک معلم را مشاهده می کنیم. معلم است که ما را می تواند
شجاع یا جَبان، بخشنده یا بخیل، فداکار یا خودپرست، اهل علم و طالب علم و فهم و
فرهنگ، یا منجمد و بسته و پای بند به تفکرات جامد بار بیاورد. معلم است که می
تواند ما را متدین، باتقوا، پاک دامن، یا خدای ناکرده بی بندوبار، بار بیاورد.
معلم چنین نقشی دارد. این ارزش معلم است و این تأثیر معلم است».


معلم اول و
نخستین درس


معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از
قدرت بی پایان الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است و
در آیات اول تا پنجم سوره علق، خداوند، خود را معلم می خواند. امام خمینی رحمه
الله در این مورد می فرماید: «معلم اول، خدای تبارک و تعالی است... . به وسیله
وحی، مردم را دعوت می کند به نورانیت، دعوت می کند به کمال، دعوت می کند به
محبت، دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است».


داستان هایی
از معلمان


گشاده رویی
معلم


زنی از بانوان مدینه خدمت حضرت زهرا
علیهاالسلام رسید و پرسشی را مطرح کرد. حضرت پاسخ داد. او پرسش های دیگری کرد و
باز حضرت پاسخ داد تا اینکه به پرسش دهم رسید و آن حضرت پاسخ فرمود. در آن لحظه،
آن زن شرمنده شد و گفت: بیش از این مزاحم نمی شوم. حضرت فاطمه علیهاالسلام با
گشاده رویی فرمود: هر چه می خواهی بپرس. اگر به کسی صدهزار دینار بدهند که بار
سنگینی را بر بامی ببرد، آیا با توجه به آن مزد زیاد، احساس خستگی می کند؟ گفت:
نه. فرمود: من در مقابل هر پاسخ که به تو می دهم، مزدی هزاران بار بیش از آن می
گیرم و شایسته است هرگز خسته و ملول نشوم.


امام حسین
علیه السلام و مقام معلم


شخصی به نام عبدالرحمان، مدتی
آموزگار کودکان و نوجوانان بود. یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام نیز به
مکتب او می رفت. معلم، آیه شریفه «اَلْحَمْدُ للّه رَبّ العالَمینَ» را به کودک
آموخت. امام حسین علیه السلام به دلیل این کار نیک، هزار دینار طلا همراه با
پارچه هایی گران قیمت و مرواریدهایی بسیار به معلم او هدیه داد. شخصی از امام
پرسید: آیا آن همه پاداش به معلم رواست؟ حضرت در پاسخ فرمود: آنچه به او دادم،
چگونه با ارزشِ آنچه به پسرم آموخت برابری می کند.


 


ابن سینا و
ابن مسکویه


ابوعلی سینا هنوز به بیست سالگی
نرسیده بود که بسیاری از علوم زمان خود را فراگرفت و در علوم الهی، طبیعی، ریاضی
و دینی، سرآمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسکویه، دانشمند معروف آن
زمان حاضر گردید. سپس با کمال غرور، گردویی را جلو ابن مسکویه افکند و گفت:
مساحت سطح این را تعیین کن. ابن مسکویه جزوه هایی از یک کتاب را که در علم اخلاق
و تربیت نوشته بود، به ابن سینا داد و گفت: تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن تا من
مساحت سطح گردو را تعیین کنم. بوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله، راهنمای
اخلاقیِ او در همه عمر قرار گرفت.


معلم و
شکوفایی شاگرد


روزی ابوعلی سینا از جلوی آهنگری می
گذشت. کودکی را دید که از آهنگر مقداری آتش می خواهد. آهنگر گفت: ظرفت را بگیر
تا آتش در آن بریزم، ولی چون کودک ظرف نیاورده بود، بی درنگ خم شد و مقداری خاک
از زمین برداشت و کف دست خود پهن کرد و گفت: بریز. ابن سینا از تیزهوشی او در
شگفت ماند. جلو رفت و نام کودک را پرسید. پسرک گفت: نامم بهمنیار است و از
خانواده ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی خود پذیرفت و در تربیتش
کوشید. بهمنیار اسلام پذیرفت و یکی از حکیمان و دانشمندان روزگار خود شد.


فروتنی معلم


آیت اللّه العظمی بروجردی با اینکه
مقام مرجعیت داشت، ولی با شاگردانش بسیار فروتنانه برخورد می کرد. ایشان گاه در
درس، با بعضی از طلبه ها مباحثه تندی می کرد، ولی پس از درس از آنان عذر می
خواست تا از مجلس درس با افسردگی خارج نشوند. از این رو، با خود عهد کرد اگر با
کسی تندی کند، یک سال پی در پی روزه بگیرد. از روی اتفاق، روزی سر درس تندی کرد.
به همین دلیل، به عهد خویش عمل نمود و دوازده ماه پی در پی روزه گرفت و از آن
پس، تا آخر عمر کسی را ناراحت نساخت.


معلمی علامه


یکی از شاگردان علامه طباطبایی،
جلسه درس و بحث ایشان را الگویی آموزشی و بسیار مفید برای حق جویان می داند و می
فرماید: «علامه خیلی آرام و آهسته تدریس می کرد. از پراکنده گویی پرهیز داشت. در
عوض، کم گوی و گزیده گو بود و بحث ها را با عباراتی کوتاه، اما متین و محکم بیان
می کرد. وقتی می خواست درسی را آغاز کند، نخست موضوع را روشن و ابعادش را تشریح
می کرد و بعد به استدلال در مورد آن می پرداخت. اگر حتی می خواست نظر فردی را رد
کند یا مورد انتقاد قرار دهد، از عبارات ملامت گونه و سرزنش کننده استفاده نمی
کرد. جلسه درس ایشان به صورتی بود که اگر شاگردی به درس ایشان انتقادی داشت، با
مهربانی سخن او را گوش می داد و با کمال احترام او را متقاعد می کرد. علامه از
اینکه با صراحت بگوید نمی دانم، ابایی نداشت. بارها اتفاق می افتاد که می گفت
باید این موضوع را ببینم یا اینکه لازم است در خصوص آن فکر کنم، بعد جواب دهم».


رجایی، معلم
شهید


شهید رجایی در سال 1312 در قزوین به
دنیا آمد. او با همت مادرش دوره ابتدایی را در شهر قزوین به پایان برد و سپس به
تهران رفت. رجایی هم زمان با کار و فعالیت، به طور متفرقه ادامه تحصیل داد و پس
از دانش آموختگی، با راهنمایی آیت اللّه طالقانی به معلمی روی آورد. شهید رجایی
به معلمی عشق می ورزید و کلامش این بود که: «اشتباه کردم شغل معلمی را انتخاب
کردم؛ چون مسئولیت آن خیلی سنگین است. اگر قرار باشد بار دیگر آزادانه شغلی را
انتخاب کنم، باز همین اشتباه را تکرار می کنم.» او همچنین می گفت: «معلمی شغل
نیست؛ عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست،
مبارکت باد».


 


 


مدال معلم


یک سال به آقای رجایی خبر دادند
معلم نمونه شده است، آیا حاضر است برای دریافت مدال معرفی گردد. او با بی تفاوتی
گفت آن را لازم ندارد و در مقابل تعجب مدیر و دیگران گفت: اگر دانش آموزی به
هنگام تدریس، درسش را خوب بفهمد و لبخند رضایت بر لبانش نقش بندد، همان مدال
معلم است و به آن افتخار خواهد کرد.


تدریس بدون
دانش آموز


یکی از شاگردان شهید رجایی می گوید:
بر اساس رسمی نادرست، یک سال دو سه روز مانده به پایان اسفند ماه، بچه ها کلاس
ها را تعطیل کرده بودند. آقای رجایی را دیدم که سر ساعت وارد کلاس شد و بعد از
مدتی با دستی گچی از کلاس بیرون آمد. فورا وارد کلاس شدم. با شگفتی دیدم مطالب
درس جدید را بر تخته نوشته و پیامی به این مضمون به دانش آموزان داده است: «من
برای انجام وظیفه به کلاس آمدم و درس را نوشتم. سال نو را به همه تبریک می
گویم».




منبع
پایگاه حوزه

[ جمعه 91/6/24 ] [ 2:20 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]
نویسنده : ام البنین مرادی ثانی مدیر مرکز



14.00


800x600


مراحل بالیدگی رشد پیاژه


 


ژان پیاژه , که او را یکی از پیشگامان روانشناختی
رشد می دانند , سالهای عمر خود را صرف مطالعه 
رشد هوشی کودکان کرد. مشاهدات پیاژه از مراحل بالیدگی  تفکردر کودکان نشان داد که رشد شناختی در مجمو
عه ای از مراحل یکسان و به هم پیوسته روی می دهد . در هر مرحله ,کودک فقط مستعد
یادگیری برخی تکالیف شناختی است .همچنان که کودک سلسه مراحی بالیدگی یا رشد را پشت
سر می گذارد ,توانایی تفکر و یادگیری اش با افزایش سن تغییر می یابد .کمیت ,کیفیت
,عمق و وسعت یادگیری به مرحله ای که در آن یادگیری به وقوع می پیوندد بستگی دارد .(پیاژه
1970)


 


تلویحات نظریه رشد برای ناتوانی های یادگیری


 


در زیر پاره ای از تلویحات نظریه بالیدگی برای
دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری ارائه می شود :


 


·       یکی از علت های ا صلی بروز مشکل در تحصیل ,  نا بالیدگی است . همه افراد از یک رشد طبیعی و
زمان برای رسیدن به بالیدگی در مهارت های مختلف برخوردار می شوند .چیزی که گاهی
مشکل یادگیری قلمداد می شود فقط به دلیل تاخیر در بالیدگی برخی فرایند ها در دانش
آموز باشد .


پژوهش ها
نشان می دهند که در کلاس پایین ,بچه های کو چک تر ,نسبت به بچه های بزرگ تر در هما
ن کلاس ,مشکلات بیشتری در یادگیری دارند ,پدیده ای که
"تاخیر تاریخ
تولد " نامیده می شود .در مقایسه ماه تولد با درصد کودکانی که به مراکز ارائه
خدمات مربوط به ناتوانی های یادگیری ارجاع داده می شوند
, مشخص شده
که کودکان خردسال تر (که تاریخ تولد آن ها نزدیک به مرز تعیین شده برای ورود به
مدرسه است) خیلی بیشتر مستعد ارجاع به مراکز بوده اند (دیاموند ,1983,دی پاسکو
آل,مول و فلولینگ,1980 ).


·       ممکن است محیط آموزشی با ایجاد ضرورت های هوشی مستلزم برخی
ناتوانی های شناختی ,که هنوز آن ها را کسب نکرده است بیش از آ نکه به یادگیری کودک
کمک کند ,عملا مانع یادگیری وی شود .مطالعات مربوط به رشد نشان می دهد که توانایی
های شناختی کودکان از نظر کیفی با بزرگسالان متفاوت است و توانایی ها به ترتیب رشد
می کنند . روش های تفکر کودکان دائما همگام با بالیدگی آنان تغییر می کند .مدارس
برای افزایش رشد طبیعی کودکان باید تجربه هایی برای یادگیری طر ح ریزی کنند .


 


·       مفهوم آمادگی به حالتی از رشد بالیدگی و برخورداری از تجربه
های پیشین که لازمه یادگیری هر مهارت مورد نظر است اشاره


  می کند .برای مثال ,آمادگی برای راه رفتن
مستلزم رسیدن به سطح معینی از رشد دستگاه عصبی ,قدرت کافی ماهیچه ها , ورشد


 برخی کنش های پیش نیاز حرکتی است . تا وقتی بچه
نوپا این توانایی را پیدا نکرده باشد ,تلاش برای آموزش راه رفتن به او بی ثمراست .
یادگیریندگان طبیعی مهارت آمادگی را به طور اتفاقی کسب می کنند اما دانش آموزان دچار
نا توانی های یادگیری نیاز به توجه خاص دارند تا بتوانند توانایی های پیش نیاز یا
آمادگی لازم را برای گام بعدی یادگیری کسب و تحکیم کنند . معلم های حساس و دقیق می
توانند با آگاهی یافتن از مرحله بالیدگی کودکان و هر گونه تاخیر در آن به کودکان
در به دست آوردن این توانایی ها کمک کنند .


[ جمعه 91/6/24 ] [ 2:20 عصر ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]
متخصصان معتقدند، یادداشت‌های روزانه درباره احساسات و شرایط می‌تواند از بار عصبی ذهن و روح افراد بکاهد و به آن‌ها در تخلیه احساسات روانی کمک کند. گاهی فشارهای عصبی به اندازه‌ای زیاد می‌شوند که افراد را به گریه انداخته یا موجب لرزش اندام آنها می‌شوند و گاه شرایط به اندازه‌ای وخیم می‌شود که سکته‌های مغزی [...]
[ سه شنبه 91/6/21 ] [ 1:9 صبح ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]
تلاش زن و مرد برای جلب محبت همسر خود قابل توجه است، خصوصا در زمانه ای که جلوه های بیرون از خانواده برای زوجین متنوع و زیاد گشته است. تشکر از همسر به شیوه های مختلف کمک میکند تا انسان به راحتی بتواند محبت طرف مقابل را به خود جلب نماید. انتخاب همسر از نگاه [...]
[ سه شنبه 91/6/21 ] [ 1:9 صبح ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]

 

اضطراب

علل اضطراب در درس ریاضی

 



 

mhtml:file://I:\پوشه%20ی%20سرفصل%20های%20درس%20ریاضی\علل%20اضطراب%20در%20درس%20ریاضی.mht!http://konjkav.com/images/image.php?w=200&h=200&url=/images/news/14-09-021304189943.jpegاضطراب ریاضی موجب ضعف فرآیندهای ذهنی برای‎ ‎انجام عملیات ریاضی، منفی نگری و سردرگمی دانش آموزان می‌شود. این گروه با اجتناب‎ ‎از کلاس ریاضی، ناتوانی در انجام آزمون‌های ریاضی و اضطراب و تشویش فراوان از‎ ‎یادگیری این درس طفره می‌روند.

این تصور که استعداد ریاضی مادرزادی است یا پسرها‎ ‎نسبت به دخترها عملکرد بهتری در درس ریاضی دارند، یا درس ریاضی درس منطق است، نه‎ ‎درس خلاقیت، موجب عقب نشینی و مقابله برخی از دانش آموزان از یادگیری علم ریاضی می‎ ‎شود‎.

عوامل موثر در ایجاد اضطراب ریاضی

الف- عوامل محیطی

1ـ فشارهای والدین:

بدیهی است نقش والدین در اضطراب کودکان از درس و مدرسه بسیار موثر و غیرقابل انکار‎ ‎است.

گروهی از پدر و مادرهایی که خود در درس ریاضی ضعیف و کند بوده‌اند این احساس و‎ ‎نگرش خود را به فرزندشان نیز منتقل می‌کنند یا گروهی دیگر نیز با فشارها و توقعات‎ ‎خارج از توان فرزندشان آنان را دچار ترس و اضطراب می‌کنند‎.

شیوه‎ ‎آموزش آموزگاران:

گروهی از آموزگاران و معلمان مقطع ابتدایی بدون در نظر گرفتن‎ ‎موقعیت ذهنی- روانی دانش آموزان و میزان استعداد‌ها و توانایی‌های آنان، مسائلی‎ ‎برای حل کردن طرح می‌کنند که از عهده بیشتر شاگردان کلاس خارج است. در این گونه‎ ‎موارد، دانش آموزان احساس بی‌کفایتی و ناتوانی می‌کنند و نسبت به استعداد و عملکرد‎ ‎خود بدبین و وازده می‌شوند‎.

محتوای کتاب‌های ریاضی:

در مواردی‎ ‎نیز محتوای کتاب و ترتیب درس‌های ریاضی به گونه‌ای است که یادگیری مفاهیم ریاضی،‎ ‎سخت جلوه می‌کند و موجب گیجی و سردرگمی دانش آموزان می‌شود.

در چنین مواردی اگر‎ ‎آموزگار هم کمی درایت و تلاش از خود به خرج ندهد و آموزش را راحت‌تر نکند، موجب‏‎ ‎بیزاری دانش آموزان از درس ریاضی می‌شود، زیرا آنان احساس می‌کنند که چیزی نمی‌‎فهمند‎.

تجارب منفی:

نمره‌های پایین از درس ریاضی، پیش زمینه‌های‎ ‎ذهنی، آموزگاران جدی و سختگیر، روش‌های تدریس اشتباه، توجه نکردن به مراحل رشد ذهنی‎ ‎کودکان و آزمون‌های پیچیده پی درپی، همگی می‌توانند موجب بدبینی دانش آموزان نسبت‎ ‎به درس ریاضی شوند‎.

ب - شیوه‌های اشتباه آموزش ریاضی‎ ‎

1ـ تاکید بیش از اندازه بر به یادسپاری:

ریاضی درسی است که بیش‎ ‎از آن که به حفظ کردن نیاز داشته باشد، به فهمیدن و درک کردن نیاز دارد. درک قوانین‎ ‎و مفاهیم ریاضی موضوعی است که برای تدریس این درس باید در وهله نخست مدنظر باشد‎.

تاکید بر سرعت در پاسخ گویی:

مساله حل کردن و پاسخ دادن به‎ ‎سوالات درس ریاضی نیاز به درک مساله و پرسش آموزگار دارد. پس با فشار آوردن بر دانش‎ ‎آموزان که سریع پاسخ دهید، نمی‌توان مشکلی را حل کرد.

در این گونه موارد، دانش‎ ‎آموزی که قدری کندتر از دیگران عمل می‌کند، احساس بی‌کفایتی و ضعف می‌کند و از‎ ‎یادگیری و درک مساله عاجز می‌ماند.

در مواردی پیش می‌آید که آموزگاری از این که‎ ‎درسی را چند بار تکرار کند و دانش آموزان متوجه نشوند، دچار ناکامی و سرخوردگی می‎شود. اما اگر همین آموزگار روش خود را تغییر دهد و آهسته‌تر مفاهیم ریاضی را برای‎ ‎دانش آموزان جا بیندازد، به طور حتم نتیجه بهتری خواهد گرفت‎.

3- یکنواختی و ابتکار نداشتن آموزگاران در شیوه تدریس:

اغلب دانش آموزان دوست دارند مساله‎ ‎ها و پرسش‌های متنوع و لذت بخش را پاسخ دهند. برای مثال، آموزگار می‌تواند برای به‎ ‎فکر واداشتن دانش آموزان، آنها را در شرایط عینی روزمره زندگی قرار دهد و انتظار‎ ‎داشته باشد که آن مساله را حل کنند. فروشگاهی خیالی با مجموعه‌ای از جنس‌ها با قیمت‎های مختلف و تجسم صحنه خرید و فروش کالا برای کودکان ابتدایی بسیار ملموس، عینی و‎ ‎قابل درک‌تر است تا مثالی دور از ذهن، که کودک هیچ تصوری درباره آن در ذهن ندارد‎. ‎

دانش آموزان ابتدایی (به ویژه دخترها) نیاز به هرچه عینی‌تر کردن مسائل دارند.

آنها‎ ‎به دلیل رشد ذهنی شان هنوز قادر به درک مسائل انتزاعی نـیسـتند، بـرای درک مسالـه و‎ ‎آسـان سازی آن باید از روش‌های ملموس استفاده کرد‎.

نداشتن درک درست از کاربرد ریاضی در زندگی:

بدیهی است اگر دانش آموزان موارد استفاده از‎ ‎ریاضی را در زندگی روزمره بشناسند و به کار بندند، علاقه بیشتری نسبت به یادگیری‎ ‎این درس از خود نشان خواهند داد‎.

پ - عوامل فردی‎ ‎

1ـ کاهش اعتماد به نفس:

تسلط نداشتن بر انجام چهار عمل اصلی و‎ ‎اولیه ریاضی، درک مساله و راه حل آن موجب کاهش اعتماد به نفس دانش آموز در یادگیری‎ ‎درس ریاضی می‌شود و این چرخه ضعیف (ندانستن، بی‌علاقگی و بیزاری از درس ریاضی) موجب ‎دوری گزیدن از کلیه درس‌های مرتبط با ریاضی «هندسه، ترسیم، جبر، مثلثات و غیره) در‎ ‎آینده می‌شود‎.

ا حساس ضعف و کمبود:

اغلب دانش آموزانی که به درس‎ ‎ریاضی علاقه ندارند، از اشتباه کردن پای تخته سیاه می‌هراسند. آنها تصور می‌کنند‎ ‎اگر نتوانند پاسخ سوالی را درست جواب دهند، مورد تمسخر و خنده هم کلاسی‌هایشان قرار‎ ‎می‌گیرند.

در حالی که آموزگار وظیفه دارد با اتخاذ روش‌های گوناگون مانع بروز این‎ ‎گونه صحنه‌ها شود‏‎.

تشویق دخترها به یادگیری ریاضی:

گروهی از‎ ‎والدین تصور می‌کنند که دخترهایشان نیازی به یادگیری عمیق ریاضی ندارند. همان قدر‎ ‎که بتوانند در این درس نمره قبولی بیاورند، کافی است. در حالی که امروزه تمامی رشته‎های درسی به نوعی با ریاضی، برنامه نویسی، حل مساله، تفکر انتزاعی و شیوه استدلال‎ ‎کردن سر و کار دارند.

پس بهتر است دخترها نیز همچون پسرها به یادگیری علم ریاضی‎ ‎تشویق شوند تا امکان دسترسی به رشته‌های گوناگون را داشته باشند‎.

اضطراب ریاضی ونقش آموزگاران‎ ‎

بدیهی است‎ ‎رفتارهای پنهان و آشکار (کلامی و غیرکلامی) آموزگار در بروز اضطراب دانش آموزان از‎ ‎درس ریاضی تاثیر زیادی دارد. زمانی که آموزگار ناخودآگاه اخم می‌کند یا با جملاتی‎ ‎توهین‌آمیز و ترشرویی موجب کاهش اعتماد به نفس شاگرد می‌شود، او را از دستیابی به‎ ‎جواب نهایی پرسش یا مساله بازمی دارد‏‎.

‎در مواردی نیز، اضطراب از‎ ‎آموزش صحیح درس ریاضی به دانش آموزان موجب ضعف شیوه‌های تدریس آموزگار می‌شود و‎ ‎ریشه‌های اضطراب را در دانش آموزان به وجود می‌آورد. گروهی از آموزگاران نیز تصور‎ ‎می کنند ریاضی مقطع ابتدایی به قدری ساده است که تمامی دانش آموزان باید آن را‎ ‎بفهمند.

 

در حالی که اگر با مراحل رشد ذهنی کودکان آشنا باشند، این انتظار بی‌مورد‎ ‎را از آنها نخواهند داشت. شناخت اعداد، عددنویسی، درک بزرگ‌تر و کوچک تر، فهم عمل‎ ‎جمع و تفریق و درک مفهوم ضرب و تقسیم نخستین گام‌های آموزش ریاضی است.

 

در کنار آموزش‎ ‎این مفاهیم، آموزگار باید درک مساله، شیوه طرح مساله، قابل فهم بودن مساله، درک راه‎ ‎حل مساله و بیان شیوه حل مساله را نیز به دانش آموزان بیاموزد. هرچه مساله برای ‎دانش آموزان قابل فهم‌تر و ملموس‌تر باشد، یافتن راه حل مساله نیز برای آنان راحت‎‎تر خواهد بود.

 

هرچه آموزگار از مثال‌ها، تمرین‌ها و راهکارهای عینی‌تر استفاده کند،‎ ‎شاگردان ریاضی را شیرین‌تر، آسان‌تر و عملی‌تر خواهند یافت. آموزگاران باید به این‎ ‎نکته توجه داشته باشند که شاگردان ابتدایی هنوز نمی‌دانند چطور باید ریاضی را یاد‎ ‎بگیرند.

به آنها یاد می‌دهند که عملیات جمع و تفریق را حفظ کنند، در حالی که هنوز‎ ‎مفاهیم زیربنایی (استدلال کردن) را نیاموخته‌اند. آنها برای هرچه آسان‌تر کردن‎ ‎آموزش ریاضی به دانش آموزان باید سعی کنند شیوه‌ها و روش‌های تدریس را متناسب با‎ ‎نیازهای دانش آموزان کلاس خود تغییر دهند. آنها باید ابتدا:

1ـ نسبت‎ ‎به ریاضی نگرش و دیدی مثبت و سازنده در خود و شاگردانشان ایجاد کنند. آموزگار باید‎ ‎بپذیرد که وظیفه خطیر آموزش امری ساده و راحت نیست. کودکانی که تا چند سال پیش هیچ‎ ‎انتظاری از آنها نمی‌رفت، به تـــدریج گام در مسیر یادگیری و آموزش گذاشته‌اند.

پیشرفت‎ ‎آنها مرحله به مرحله است. آنها ابتدا مفاهیم اولیه را باید یاد بگیرند. درک مساله‎ ‎ریاضی نیاز به تفکر دارد. اگر دانش آموزی در یکی از این مراحل دچار ضعف و کاستی‎ ‎باشد، گام‌های بعدی را با دردسر پشت سر خواهد گذاشت.

چه بسا آنچه را که در طول سال‎‎های ابتدایی خوب نیاموخته است، تا سال‌های جوانی و بزرگسالی نیز نتواند خوب بفهمد‎.‎

در نظر داشته باشید، باورهای آموزگاران درباره درس ریاضی تاثیر شگرفی بر عقاید دانش‎ ‎آموزان می‌گذارد. اگر معلمی از تدریس ریاضی احساس فشار و ناراحتی کند، موجب انتقال‎ ‎این احساس به دانش آموزانش می‌شود. اگر هدف آموزگار کاهش استرس دانش آموزان است،‎ ‎نباید بگوید سریع جواب بده./ خیلی آسان است./ ریاضی خیلی مهم است./ مسائل را به‎ ‎تنهایی حل کن. / نه، اشتباه کردی‎.

‎در عوض باید‎ ‎بگوید:‎

اگر عجله کنی، حتماً اشتباه می‌کنی./ اگر سعی کنی تمامی ‎مساله را ذهنی حل کنی، ممکن است اشتباه کنی./سعی کن گام به گام مساله را حل کنی‎.‎

این کار باعث می‌شود که مساله را خوب بفهمی و راه حل‌های آن را درست حدس بزنی./ ‎زمانی که مساله را نوشتی، یک بار آن را توضیح بده‎.

‎آموزگاران باید‎ ‎بپذیرند‎:

‎الف- دانش آموزان با یکدیگر تفاوت دارند‎.

‎ب- هر دانش آموزی شیوه واحدی برای فکر دارد. حل یک مساله ممکن است‎ ‎روش‌های مختلفی داشته باشد. پس بهتر است به هر دانش آموزی اجازه دهند که با شیوه‎ ‎خودش مساله را حل کند‎.

‎ج- هیچ گاه دانش آموزان را با یکدیگر مقایسه‎ ‎نکنند‎.‎

2- دانش آموزان را با درس توجیه کند. آموزگار ابتدایی باید‎ ‎سعی کند فلسفه ساده‌ای از ریاضی را برای دانش آموزانش توضیح دهد. گفت وگو و واضح‎ ‎سازی عملیات ریاضی، امکان پرس وجو‌های کلاسی، اشکال‌گیری، ارائه تمرین‌های ساده به‎ ‎پیچیده، گوشزد کردن قوانین ریاضی به دانش آموزان از جمله نکاتی است که معلم درس‏‎ ‎ریاضی باید به آنها توجه داشته باشد‎.

3ـ ‎انجام آزمون‌های کوتاه و‎ ‎متنوع می‌تواند از اضطراب ریاضی دانش آموزان بکاهد. تست‌های ساده ریاضی، حل مسائل‎ ‎آسان ریاضی، موفقیت‌های پی درپی در آزمون‌های ریاضی و پیشرفت گام به گام در درس‏‎ ‎ریاضی موجب تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان در یادگیری علم ریاضی می‌شود. پرسش‌های‎ ‎ساده‌ای که آموزگار مطمئن است دانش آموزان پاسخ‌های آنها را می‌دانند، آزمون‌های‎ ‎هفتگی که از بین درس‌های هفته انتخاب شده است و تمرین‌های مکرری که صرفاً برای‎ ‎یادآوری درس‌های قبلی آورده می‌شود، نیز موجب حضور ذهن دانش آموزان در کلاس می‌شود‎.

4-‎مثـبت نـگـری را بـه دانــش آموزان بیاموزید

با پایان هر سال تحصیلی‎ ‎دانش آموزان یک سری تجارب و خاطرات خوشایند و ناخوشایند را با خود به سال تحصیلی‎ ‎جدید می‌آورند.

آموزگار درس ریاضی باید سعی کند تجارب منفی و ناخوشایندی را که‎ ‎گروهی از دانش آموزان در خصوص درس ریاضی در ذهن دارند، فراموش کند و زمینه‌ای مثبت‎ ‎به آنها بدهد.

کاهش اضطراب ریاضی از طریق رفع اشکال و بازگشت به مفاهیم اولیه، به‎ ‎کار بستن شیوه‌های جدید آموزش، ایجاد فضایی شاد و پرانرژی، پذیرش اشتباه و خطای‎ ‎شاگردان، تشویق به پرسش‌های کلاسی و درک اشکالات دانش آموزان از جمله نکاتی است که‎ ‎آموزگاران برای کاهش اضطراب ریاضی در میان شاگردانشان می‌توانند به کار بندند.

احساس‎ ‎خجالت و شرمساری، احساس مشترکی است که اغلب دانش آموزانی که نمی‌توانند پاسخ‌های‎ ‎صحیح مسائل ریاضی را بنویسند، بدان دچار می‌شوند.

آموزگاران باید آگاه باشند فرصتی‎ ‎که برای حل مساله به دانش آموزان می‌دهند، متناسب با سختی و پیچیدگی مساله باشد‎.‎

آموزگارانی که انتظار دارند دانش آموزان همواره جواب صحیح را به دست آورند، آنها را‎ ‎دچار اضطراب و نگرانی می‌کنند و موجب شرمساری آنها جلوی دوستان و هم کلاسی‌هایشان‎ ‎می شوند.

همین امر موجب می‌شود که این گروه از دانش آموزان از مطرح کردن پرسش‌های‎ ‎خود سر کلاس اجتناب ورزند‎.

5ـ ‎با خوش رویی و روحیه‌ای شاد تدریس‎ ‎ریاضی را آغاز کنید. آموزگارانی که عصبانی، خسته و پرخاشگرند و با کج خلقی به دانش ‎آموزان درس می‌دهند، جوی منفی و ناخوشایند در کلاس حاکم می‌کنند کـه موجـب تـرس و‎ ‎دلـهــره دانـش آموزان می‌شود‎.‎

منبع: دانستنی‌های ریاضی     


[ دوشنبه 91/6/13 ] [ 12:48 صبح ] [ majidkarimi-دبستان شهیدداریوش بینش فردیس کرج ]
   1   2      >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب